مرا با شما کاری نیست ای خاطرات
بیش از اینم مرا به نیش نکشید
من شهید سراب و فاصله ها هستم
لبهای خشکم را ببینید
از امروز تا همیشه در این سرا به عزا می نشینم
اینجا به بهای طرد عشق اعتماد را گردن زده اند.
در اینجا از امروز تا همیشه
دیگر کسی به عشق سلام نمی گوید
اینجا کسی مرده است...
من... و ...
سلام اقا رضا بر دیده ما منت گذاشتی کخ به وبلاگ من سر زدی با تبادل لینک چطوری من لینکت کردم .
و زخم های من همه از عشق است...
می تونم درک کنم چی می گی و اصلا دوست ندارم نصیحت کنم.
اما هیچ چیز ارزش از دست دادن روزهای خوب زندگی رو نداره.
بیشتر به زندگیت فکر کن!
خیلی زیباستو و تلخ
قشنگه
ولی لزومی برای تسلیت گفتن وجود نداره یه جورایی درست می شه اگه یه خورده صبر داشته باشی
میفهمم چی میگی ولی باید تحمل کردم.............من وقاعا درک میکنم
من برعکس تو همیشه وقتی خوابشو میبینم شارژ میشم
من کاری از دستم برنمیاد چون همه تلاشمو کردم و خدا نخواست .......الانم خوشحالم که تلاش از طرف من بوده که بعدا بگم نه تو نخواستی ...........
فکر نمیکردم پسرا هم اینقدر وفادار باشن ........تحمل باید کرد چون چاره ای نیست ....
سلام
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوباره زندگی پس چی شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دست خودم نیست اگه قلبم بیقراره
بارون اشکام به روی گونه میباره
دست خودم نیست .....
نمیدوونم چی باید گفت اما تا شما خودتون نخواهید کسی نمیتونه به شما کمک کنه در جواب تون هم گفتم سعی کنید گذشته رو نگهدارید اما در آن زندگی نکنید ...
خیلی سخته اما اگر دوست دارید که به خودتون کمک کنید چاره ای جز فراموش کردنش ندارید
منم همین کارو دارم میکنم. چون تنها راه همین فراموش کردنه.
سلام عزیزم وب قشنگی داری به وبهای منم سر بزن امروز اپیدم[قلب]
www.khr.blogfa.com
www.claudialynx63.blogfa.com
Salam,doost daramye sari be ma bezani,uppam.ye nokte ham begam.kasi ro ke doostesh dari raha kon,age behet taallogh dashte bashe,hatman barmigarde.age barnagasht liaghateto nadashteO:-)
سلامتی اونیکه تو خیالمونه اما بی خیالمونه
این روزها دلم هوای کسی را میکند
که هوای داشتنش هم یک آرزوست !
خداوندا..........
دقیق یادم نیست آخرین بار کی خودراپیداکردم...........
اماخوب یادم هست هرگاه که گم شدم,دستم دردستت نبود................
دلم آسمان جمعه است...
میگیرد و نمی بارد..!!
رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟میگم : پَ نه پَ اومدم چند تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم !
ﺭﻭﺯﯼ ﻋﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ
ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﻨﻔﯽ ﺷﻨﯿﺪ
ﭼﻮﻥ ﻧﺎﺯﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻭ
ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﻩ
ﺧﻼﺻﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺷﺖ
ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ .
ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺐ ﻋﻘﺪ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻧﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺻﺎﻧﺤﻪ ﺗﺼﺎﺩﻑ
ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ
ﻧﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯿﻮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﮐﻮﭼﯿﮑﯽ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺖ ﺩﯾﮕﻪ
ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ
ﻋﻠﯽ ﺍﺑﺮﺍﺯ
ﻋﻼﻗﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ
ﻋﻠﯽ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﻋﺸﻘﺶ ﺍﺳﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ .
ﻋﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﻧﺎﺯﯼ ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﺜﺒﺖ
ﻣﯿﺪﻩ ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻋﻠﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﺯﻧﺪﻩ
ﻧﯿﺴﺖ
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﺩﺳﺖ ﻭ
ﭘﻨﺠﻪ
ﻧﺮﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻧﺎﺯﯼ ﺭﻭ ﺻﺪﺍ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﯾﺎﺩﺗﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻗﺒﻠﯿﺖ ﺑﺎ ﯾﻪ
ﻣﺎﺷﯿﻦ
ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ
ﻧﺎﺯﯼ ﺁﻫﯽ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ
ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩﻩ
ﺑﺎ ﺳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ
ﻋﻠﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺣﻼﻝ ﮐﻦ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﻧﺎﻣﺰﺩﺕ
ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ
ﺍﺯ ﻗﺼﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﺸﯽ
ﻧﺎﺯﯼ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺍﻭﻥ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻣﻨﻮ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻋﻠﯽ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ
ﮔﺬﺷﺖ
ﻧﺎﺯﯼ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ
ﻧﺎﺯﯼ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻣﺴﮑﻨﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﻣﯿﮕﻪ
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺰﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﺭﻭ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﮐﻨﻢ ﺑﻬﺖ ﺗﺎ ﺩﺭﺩﺕ
ﮐﻢ
ﺷﻪ
ﺑﻌﺪ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﺣﺎﻝ ﻋﻠﯽ ﺑﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺎﺯﯼ
ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﻬﻢ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﮐﺮﺩﯼ ...؟ !
ﻧﺎﺯﯼ ﭼﻬﺮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﯼ
ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ
ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺷﺖ .
ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﻧﺘﻘﺎﻣﻢ ﺭﻭ ﺍﺯﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺎﺗﻞ ﭘﺴﺖ ﺍﻭﻥ
ﻣﺴﮑﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﮔﺖ ...
ﻋﻠﯽ ﺧﺸﻢ ﮔﯿﻦ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺗﺒﺮ ﺭﻭ ﻭﺭ ﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ
ﻧﺎﺯﯼ
ﻣﯿﺪﻭﻩ
ﻧﺎﺯﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺎ ﮐﺴﯽ
ﺟﺮﺍﺕ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ
ﺭﻭﺩﺭ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ
ﻭﺍﯾﺴﻪ !
ﮐﻪ ﯾﻪ ﻫﻮ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯿﺸﻦ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭﯼ ﺩﺭ
ﺣﯿﺎﻁ
ﻃﻨﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻣﯿﺸﻪ
ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﮑﻮﻧﯽ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻣﯽ
ﺍﯾﺴﺘﻪ
ﻧﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﻪ : ﻋﻠﯽ ﭼﯽ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯾﯽ ﻣﻨﻮ
ﺑﮑﺸﯽ
ﻋﻠﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ
ﻧﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﻪ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻋﻠﯽ ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻢ
ﻧﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﺮﺍ؟؟؟
.
.
.
ﻋﻠﯽ ﻣﯿﮕﻪ : ﺁﺧﻪ ﺑﻨﺰﯾﻨﻢ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ
اشکایی که بعد از شکست می ریزیم همان عرق هایی است که برای پیروزی نریخته ایم
آلزایمر درد نیست,برای بعضی ها درمان است...!
زندگی ، اتفاقِ نادریست که
برای بعضی از زنده ها می افتد !
قبلنا باباها ٧ تا دختر شوهر می دادن همشون هم خوشبخت می شدند،
الان: یه دختر را ٧ بار شوهر میدن آخرش برمی گرده خونه باباش!
دوستانsخسته نباشین مرسیاز لطفu بعضی دوستان بنبست زندگی شدن شاید رو حسودی بوده بی نیت ولی حسودی یا شوخیتون کاری با زندگی من کرد ک رو سنگ قبرم این پا اون پا میکنم مرسی فقط خاهشن ب خاستتون رسیدید دعا برای مرگم از زندگی خوشتره پس نفرین نیست مرسی.
*********************
ﻫﺮﮐﯽﺍﯾﻦﻣﻌﻤﺎﺭﻭ ﺣﻞﮐﺮﺩ ﭘﯿﺸﻢﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺍﺭﻩ
ﺍﯾﻦﺩﻭﺟﻤﻠﻪ ﯼ:
ﮐﻮﭼﻪﺗﻨﮕﻪﺑﻠﻪ
ﻋﺮﻭﺱﻗﺸﻨﮕﻪﺑﻠﻪ
ﭼﻪﺭﺑﻄﯽﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻥﺩﻗﯿﻘﺎ ؟ ! ؟
*********************
" آقا منو میگی " چیست؟
عبارتی برای شروع یه خالی بندی تپل
********************
مرد باس خشن و عصبانی باشه دستشو بکوبه زمین و بگه.. .
. . . . . . . . . . . امشب ظرفا با من ! :)))))
****************
یکی از بچه های فامیل که ۵سالشه اومده به مامانش میگه
“از بازیهای مسخره تبلت خسته شدم یه چیز پیشرفته تر میخوام …”
ما بچه بودیم کاغذ میجویدیم میزاشتیم تو لوله خودکار پرت میکردیم طرف تخته سیاه …
*****************
امروز دست خط خودمو بردم دارو خونه …
بهم دارو داد ! :))
****************************
ﻫَـــﻤﺴﺎﻳﻤﻮﻥﻋﻄﺮﻣﺸﻬﺪ ﺳﻮﻏﺎﺕﺍﻭﺭﺩﻩﺭﻳﺨﺘﻤﺶ ﺗــﻮﻯﮐﻮﻟﺮ
ﺣﺎﻟﻮﻫﻮﺍﻯﺍِﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩﮔﺮﻓﺘﻪﺧﻮﻧﻤﻮﻥ
ﻓﻀﺎﻓﻮﻕﺍﻟﻌﺎﺩﻩﻣﻌﻨﻮﻯ ﺷﺪﻩ.
ﻧﺎﺋﺐﺍﻟﺰﻳﺎﺭﻩﻫﻤﺘﻮﻥ ﻫﺴﺘﻢ!
:))))
****************************
یکی از ظلمهایی که در حق دخترا شد...
عکس دار کردن شناسنامهها تو 16 سالگی بود ...
با اون سیبیلا...
********************
یه دستشو لاک آبی پررنگ زده
یکی رو اصلن لاک نزده،
میپرسم جدیده؟
میگه نه،
با این دست کارت دانشجوییم رو میدم دست حراست :|
********************************
دقت کردین بعضی وقتا پشه ها یه جایی از بدنمونو نیش میزنن که خودمونم نمیدونستیم همچین جایی داریم ؟
******************************
یکی از فانتزیـام ایـنـه که وقتی یه ماشین "مازاراتی" دیدم با عجله سوار شم بگم: چرا دیــر اومدی ؟؟؟؟؟ بعدش رو بکنم طرف راننده و بگم: ااااوه اوه بـبخشید فک کـردم بابـامه؛ بعـد پیــاده شم! :|
******************************
ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼﭘﯿﺶﺑﺮﻩ ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦﻣﮑﺎﻥ ﻭﺍﺳﻪﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ،
ﭼﺎﭖﺭﻭﯼﺳﺎﭘﻮﺭﺕﻣﯿﺸﻪ :|
*******************
دختره زنگ زده
برداشتم میگم الو!
قطع کرد
اس داد گفت :
به قرآن اشتباه گرفتم!
گفتم :اوکی پیش میاددیگه :|
جواب داد :
خواهش میکنم مزاحم نشو اشتباهی شد دیگه تمومش کن لطفأ ، من دوست پسر دارم!!
5 دقیقه بعد اس داد :شمارمو پاک کن لطفأ :|
10 دقیقه بهد اس داده: داداشم لاته ها میاد میکشتت |:
ملت دارن از دست میرن.مسئولین چرا بیکار نشستن؟
****************************
ﺁﺷﭙﺰﯼﺳﺨﺘﻪﻭﻟﯽﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻦ ﺑﺎﺧﻼﻗﯿﺖ ﻫﺎﯼﮐﻮﭼﯿﮏ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼﺧﻮﺩﺗﻮﻥﺑﻪﻟﺬﺕ ﺗﺒﺪﯾﻞﮐﻨﯿﻦ، ﻣﺜﻼ ﻣﻦﺩﯾﺮﻭﺯﻣﺎﺳﺘﻮ ﺧﯿﺎﺭ ﺭﻭﺑﺪﻭﻥ ﺧﯿﺎﺭﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻡﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ شد. :|
******************************
گاهی انقد تو کارام “دس دس” میکنم
که یهو اطرافیانم پا میشن شروع میکنن رقصیدن !
******************
همه مخترعین میرن بهشت
به جز مخترع زنگ ساعت…
خدا ازش نگذره !!! :|
*******************
پسره متولد 1379ـه پست زده "من در بلاتکلیفی عشقو هوس رها مکن" من همسن این بودم فقط وقتی میرفتم دستشویی بلاتکلیف میشدم از کدوم وری باید بشینم
************************
اولین ضربه ی روحی زندگیمو زمانی خوردم که
یه گردو رو شیکوندم
خوردم دیدم ترشه ،
نگو لیمو امانی بوده... :|
****************************
تو مهمونی
با زن خودمون برقصیم بهمون میگن بی غیرت
با زن مردم برقصیم میشیم بی حیا
تنها برقصیم میشیم اسکل
نرقصیم میشیم اُمل !!
****************
ﻣﺎﻣﺎﻟﻪﺍﻭﻥ ﻧﺴﻠﯽﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢﺑﺮﯾﻢ ﭼﻬﺎﺭﻡﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﮐﻪﺑﺎﺧﻮﺩﮐﺎﺭﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ
*******************
رفته بودم ختم بابای دوستم رفتم جلوی دوستم تو مسجد بهش گفتم
خدا بیامرزدش اومدم بگم مرگ حقه
گفتم حقش بود.....!!!
دوستم فهمید سوتی دادم گفت برو بشین نمیخواد به خودت فشار بیاری!
پسره تو صورت دختره اسید میپاشه میبینن دختره هیچیش نشده!!؟؟ تحقیق می کنن می بینن اینقدر آرایش داشته که اسید به پوستش نرسیده؟؟!! اصلن یک وضعی خخخخخ
برنامه امشب سینماهای قم:
مسافری از کهک (خانوادگی)
شورش در شیخ آباد (جنایی)
شبهای چلخترون (اکشن)
فرار از شاسدلی (جنگی)
شوهر ننه عباس (تاریخی)
آذر در روز روشن (رزمی)
سلفچگان استان می شود (طنز)
نیروگاهی ها آمدند (وسترن)
خیلی شیخ خیلی حوزه (مذهبی)
اینجا زند آباد است (مستند جنگی)
گذرخان برق می زند (تخیلی)
ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺁﺟﻴﻞ ﻋﻴﺪ :
ﺑﺎﺩﺍﻡ ﻫﻨﺪﯼ 1 ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ
.
ﭘﺴﺘﻪ ٢ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ
.
ﺑﺎﺩﺍﻡ ٤ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ
.
ﻓﻨﺪﻕ ٥ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ
.
ﺗﺨﻢ ﻛﺪﻭ ١١ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ
.
ﺗﺨﻤﻪ ﮊﺍﭘﻨﻰ ١٣ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ
.
ﻧﺨﻮﺩﭼﻰ ٢٨ ﺁﺑﺎﻥ
یک شانه تخم مرغ هشت هزار تومان!یک کتاب خوب دوهزار تومان!
پس نتیجه میگیریم که ارزش ک و ن مرغ بالاتر از مغز یک نویسنده است!!
(باجناق دکتر شریعتی)
ﺍﻣﺸﺐ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﺍﻭﻥ ﻻﻣﺼﺒﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﻓﺖ... ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﻧﺮﻓﺘﻪ!!!!..... ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺩ ؛ ﺍﻣﯿﺪ
ﺑﻮﺩ ... ﻧﻔﺲ ﺑﻮﺩ ... ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻮﺩ ... ﺭﻭﯾﺎ ﺑﻮﺩ ... ﻭﻟﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺷﺪ ...
ﺑﻐﺾ ﺷﺪ ... ﺩﺭﺩ ﺷﺪ ... ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺷﺪ ... ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺩﺕ
ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ، ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﺩﻟﻢ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ..... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ
ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺎ ﭘﯿﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺶ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ
ﺍﺯﻡ ﺳﯿﺮ ﺷﺪﻩ ....... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺨﺎﻃﺒﻢ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ
ﺷﺪﻩ ....... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﻪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺳﻤﻢ
ﯾﺎﺩﺵ ﻧﯿﺴﺖ ..... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺨﺎﻃﺒﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺎﺹ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ
ﻧﯿﺴﺖ......؟مرسی از ابوووووووووووووالفضل
Sima jan ommidvaram moafagh bashi msle hamishe avalo akhare man .doshman to